به نام خدا
در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان امسال، حضرت آیتالله جوادی، در یکی از سخنرانیهای خود که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد، فرمودند : برای عالم شدن سه راه وجود دارد، ارتباط عمیق با قرآن، پیدا کردن شناخت حقیقی سنت پیامبر اعظم (ص) و لاأدری. منظور از لاأدری این است که انسان مدام بر نادانی خود به حقایق بیشمار عالم صحّه گذارد و گرفتار غرور شیطانی نشود.این بیانات ارزنده را حقیر به ترتیب زیر به نظم در آورده و نسخهای از آن را به محضر شریفشان فرستادم. امید آنکه مورد توجه همکاران عزیز در دانشگاه فنی و حرفهای نیز واقع شود.
علیرضا صالحی
مشاور رئیس دانشگاه در امور فرهنگی
___________________________________________________________________________
«مسیر عا لمی»
عالمی خواهی برو قرآن بخوان
حکمت آیات حق را گوش کن
تاتوانی مصحف قرآن بخوان
نکته های نغز و شیرین و مدید
جملهی آیات حق ذکر است ذکر
ذکر یاد آوردن اصل حیات
ذکر و فکر ار همره آدم شود
چیست قرآن ؟ مثنوی را باز کن
" هست قرآن حال های انبیا
چون تو در قرآن حق بگریختی
گر گریزی از خطر ها در کتاب
مأمن و مأوای حق گردد پدید
فأستعذ بالله رمز این گریز
توبه کن رو خانهی محبوب جوی
بعد قرآن سنت پاک نَبی
هر کسی زیر کسایس رفته است
روی زیبای حقیقت هر که دید
آنکه حق بیند کجا باطل رود
هر کجا آب است آتش مرده است
پای نه جا پای خیر المرسلین
عترت و قرآن پناه و پشت هم
این دو ثقلین نبی اعظم اند
هر که با قرآن و عترت یار شد
از ضلالت دور و هم از گمرهی
گفت پیغمبر منم خود شهر علم
باب شهر علم من بی شک علی است
شهر جود و بخشش و لطف و کرم
شهر علمم من، علی ام چون در است
علم جویی روی نه بر درگهش
باز هم رو مثنوی را باز کن
از علی آموز اخلاص عمل
آن علی که جمله عقل و دیده است
حق به همراه علی، او یار حق
از محمد(ص) وزعلی (ع) و آل او
با علی و آل او همراه باش
دیگر آنکه ذکر لاأدری بگو
«ما عرفناک» پیمبر گوش کن
حس دانایی زنادانی بود
لفظ لاأدری بیاور برزبان
فارغ التحصیل کی گردد کسی
انتهایی نیست راه علم را
هر زمان ابلیس نفست زنده شد
چون اناالعالم و غیری جاهلون
آن زبونی های شیطان لعین
گفت من از آتشم ،آدم زخاک
پاکتر از خاک چون هستم چرا
چون منی کرد و منای حق ندید
چون ابا ورزید از امر خدا
با کتاب و سنت و نفی خودی
بس تجلّیها رسد بر دیدهات
چون جوادی عالم عامل شوی
|
|
نقش کن آیات حق بر روح و جان
شهد تفسیر کلامش نوش کن
تا شوی از حکمت آن نکته دان
محکم و در استواری چون حدید
ذکر برتابنده خورشید فکر
تا نماید راه آن سوی ممات
مکر شیطان از دل او می رمد
خواندن این بیت ها آغاز کن :
ماهیان بحر پاک کبریا
با روان انبیا آمیختی "
باز گردد از تفضّل برتو باب
از برای آن که از شیطان رهید
آب توبه بر گناهانت بریز
آستانش را به آب دیده شوی
منشأ علم است و تفسیرنُبی
روی زیبای حقیقت دیده است
نور عصمت گشت در جانش پدید
آب در آتش نمایان کی شود
آب آتش را ز طاقت برده است
فهم کن آیات قرآن مبین
با هم اند و در ره دین هم قدم
تا کنار حوض کوثر با هم اند
این جهان را نقطه پرگار شد
راست تر زین راه کی یابی رهی
شهر علم و شهر تقوا ، شهر حلم
او که نورحق به رویش منجلی است
محرم سعی و صفا ، حل و حرم
این سخن هم گفته پیغمبر است
جستجو کن مسند و منزلگهش
خواندن این بیت را آغاز کن
شیرحق را دان منزه از دغل
رهنمای عالم نادیده است
دیدن روی علی دیدار حق
رازهای تو به توی علم جو
همنشین مهر و قرص ماه باش
تا بیابی راز اسرار مگو
شعله دانائیت خاموش کن
هر که نادان است زندانی بود
گر فقیه و عالمی و نکته دان
چون نباشد منتها، کی در رسی
از حجاب خود فریبی ها درآ
ادعای عالمی رقصنده شد
برزبانت شد روان ، گشتی زبون
جملگی از این انانیت ببین
آتش اولی تر بود از تیره خاک
سجده بر آدم کنم ای کبریا؟
ز آستان رحمتش شد ناپدید
عاقبت شد کافر و از حق جدا
میرسی تا منتهای بیخودی
باز گردد معبر اندیشهات
از کمال و فیض حق کامل شوی
|
«والسلام»