طعنه بر پاکان
نویسنده : دکتر علیرضا صالحی
چون خدا خواهد که پرده کس درد میلش اندر طعنه پاکان برد
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس کم زند در عیب معیوبان نفس
(مثنوی، دفتر اول، 819-820)
تذکر معنوی: طعنه زدن بر پاکان موجب آشکار شدن عیوب و اسرار تو می شود، همچنانکه عیب پوشی دیگران موجب می شود که عیب تو نیز پوشیده بماند.
تحلیل: باز هم جلوه ای دیگر از قانون عمل و عکس العمل را در ابیات بالا می بینیم به تعبیر مولوی دو چیز موجب می شود که خداوند پرده از روی عیبها و اسرارشان بردارد. اول اینکه بر پاکان طعنه و تهمت زند و دوم عیب دیگران را بر زبان آورد و پرده پوشی نکند.
اهمیت عیب پوشی در نزد عرفا تا اندازه ای است که حافظ آن را شاه راه نجات آدمی می داند و می گوید:
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
( دیوان حافظ،غزل392،بیت 3)
اهمیت عیب پوشی بر می گردد به غیرت عاشق بر معشوق. خداوند دوست دار بندگان خویش است و نسبت به آنها غیرت دارد. غیرت خداوند بر بنده بسیار فراتر از غیرت پدر و مادر نسبت به فرزند یا برادر و خواهر نسبت به یکدیگر است.
اگر پدر و مادری عیب فرزندشان آشکار شود زمین و آسمان بر سرشان خراب می شود و عذابی سخت تر از آن را نمی توان برای آنان تصور کرد. حال تصور کنید خداوند از این اتفاق تا چه اندازه ناخشنود می شود با پرده برداری از عیب هر بنده ای به تعبیری خود را از دایره بندگی خداوند بیرون می کشیم و از غیرتی که خداوند نسبت به ما دارد محروم می شویم. زیرا اگر خداوند بر بنده ای غیور باشد هرگز عیبش را آشکار نمی کند، پس اگر به واسطه پرده دری ما پرده از اعمال ما برداشته و ما را رسوا می کند، به خاطر آن است که در آن لحظه دیگر نسبت به ما غیرت ندارد.
ستر کن تا بر تو ستاری کند تانبینی آمنی ، بر کس نخند
بس در این صندوق چون تو مانده اند خویش را اندر بلا بنشانده اند
آنچه بر تو خواه آن باشد پسند بر دگر کس آن کن از رنج و گزند
زآن که بر مرصاد حق ، وندر کمین می دهد پاداش پیش از یوم دین
(مثنوی، دفتر ششم، 4540-4543)
خداوند خود ستارالعیوب است و دوست دارد که بندگان او نیز صفت ستاری داشته باشند. در جامعه ای که مردم همواره دنبال برملا کردن عیب ها و ضعفها و نقصهای یکدیگرند و میل و رغبتی برای آشکار کردن خوبها و برتری های یکدیگر ندارند.
هیچ جلوه ای از صلاح و رستگاری نمی توان دید زیرا عنایت و توجه و غیرت الهی نسبت به آن جامعه و آن مردم سلب می شود. سلب شدن عنایت و رحمت الهی نیز به معنی افتادن در دام کشندة شیطان است و نعوذ بالله من شر الشیطان الرجیم.
نا امید از در لطف تو کجا شایدرفت تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
( کلیات سعدی ، قصیده 7،بیت23)