سخنی با حافظ
نویسنده : دکتر علیرضا صالحی
در چند غزل منتخب از مجموعه غزلیات حافظ ، که شرح محتصری دربارۀ آنها نوشته و تقدیم علاقمندان خواجه شیراز گردید ، به برخی جفاهایی که شارحان و منتقدان به اشعار حافظ ، روا داشته اند ، اشارات گذریی داشتیم .
واقعیت این است که با همۀ اشاره ها و نشانه ها و نمایه های انکار ناپذیری که در شعر حافظ وجود دارد ، عده ای گاه بدون عمد و گاه از روی عمد اصرار دارند که حقایق شعر و شخصیت او را به گونۀ دیگری جلوه داده و فکر خود و رأی خود را به او نسبت دهند .
البته این رخداد ها منحصر و محدود به حافظ نیست . قصه تلخ " هرکسی از ظن خود شد یار من " حقیقتی تاریخی است که در همه دوره ها و عصر ها خود را نشان داده است . در این باره در قالب مثنوی کوتاه زیر سعی کرده ام بخشی از احساسات خود نسبت به خواجه شیراز و واقعیت های شعر او را نمایان کرده و تقدیم خوانندگان عزیز کنم . البته نظیر این کار را دربارۀ دیگر شاعران بزرگ کشورمان انجام داده ام که در فرهنگهای دیگر در معرض دید علاقمندان قرار خواهد گرفت .
از نظر گه گفتشان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف
در کف هریک از شمعی بدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی
( مثنوی معنوی )
************ *************
" سخنی با حافظ "
1- ای حافظ شیرین لب شیرین سخن من شیرین غزلت شهرت نام وطن من
2- تو حافظه ملت ایران عزیزی بر اوج تو هرگز نرسد پای حضیضی
3- قرآن نفس حق ، چو دمیدست به جانت جان مایۀ شعرت خبر راز نهانت
4- ای عارف شوریدۀ شیدای سحر خیز ورد سحری های تو سر برزده ، بر خیز
5- بر خیز ببین شوکت شعر و غزلت را سیمای جهانگیری و لطف سخنت را
6- درک تپش و شور غزلهای تو سخت است بر هر که رخش دور ز آئینه بخت است
7- چون ظاهر شعر تو شود مایۀ معنی هر لحظه رسد بر دل گفتار تو طعنی
8- ای کاش که رمز سر زلف و خم ابرو رمز می و ساقی و شراب ازلی خو
9- اسرار لب و چشم و رخ و خال و خط یار معنی بت و میکده و غیرت و اغیار
10- این مدعیان ره فهم تو بدانند تا پخته غزل های تو را خام نخوانند
11- گاهی قدمت را به لب عرش رساند یکباره دوبین گشته و بر فرش کشانند
12- زین رو به مقامی نرسی در دل ایشان گه عرشی و گه فرشی گه رند پریشان
13- گه در ره کفر و به گهی مظهر ایمان گه بر سر پیمان و گه از عهد پشیمان
14- این مغلطه ها حاصل نشناختن توست محصول به چاه هوس انداختن توست
15- هرکس که مهّذب نبود عقل ندارد بی عقل ، خبر از نقل ندارد
16- نقل تو بود نقل شکر بار معانی بر سرخ لبان غزل نغز جوانی