در حال بارگذاری ...

"مکرابلیس "

نویسنده : دکتر علیرضا صالحی

 

                                          
جان بابا! گویدت ابلیس هین
این چنین تلبیس با بابات کرد
بر سر شطرنج چست است این غراب
ز آن که فرزین بندها داند بسی
در گلو ماند خس او سالها
مال خس باشد چو هست ای بی ثبات
گر برد عدّوی، پر فنی

 
 
تا به دم بفریبدت دیو لعین
آدمی را این سیه رخ مات کرد
تو مبین بازی به چشم نیم خواب
که بگیرد در گلویت چون خسی
چیست این خس؟ مهر جاه و مالها
در گلویت مانع آب حیات
ره زنی را برد باشد ره زنی

 
(مثنوی، دفتر دوم، ابیات 129-135)
تذکر معنوی: شیطان به وسیله مال و جاه و با چرب زبانی شما را می فریبد. محبت مال و جاه همچون خسی گلوی شما را می گیرد و مانع رسیدن آب حیات به کام شما می شود.
تحلیل: یکی از تذکرهایی که مولانا در مثنوی پی در پی بدان اشاره کرده و سعی نموده توجه خوانندگان را بر آن جلب نماید، مواظبت در برابر فریب ها و نیرنگ های شیطان است. او تلاش می کند با بهره گیری از تمثیل ها، وجود شیطان و خطر او را به صورت ملموس و عینی مطرح کرده و انسانها را نسبت به شر عظیم این رانده و درماندة درگاه الهی آگاهی بخشد. یکی از هشدارهای جدی مولوی در مثنوی این است که ابلیس یکی نیست و در پشت چهرة انسانها ای بسا  ابلیس آدم روی هست.
چون بسی ابلیس آدم روی هست
 
 
پس به هر دستی نشاید داد دست
 
 (مثنوی ،دفتر اول، بیت 317)
او باز هشدار می دهد ابلیس همان گونه که پدر شما را با دام ها و وسوسه هایش فریفت و سبب راندن او از بهشت گردید، برای شما نیز همواره در حال پهن کردن دام است دامی که دانه های آن مال و جاه است. او با تو ای انسان بر سر بازی شطرنج زندگی می نشیند و چشمهایش را مانند چشم زاغ خسته و خواب آلود نشان می دهد و تو گمان می بری که حواسش متوجه بازی نیست. اما او با حیله گری هایش مهرة فرزین تو را به خطر می اندازد و تورا در صحنه شطرنج زندگی مات می کند. علایق دنیوی همانند فرزین بند و یا همچون خس و خاری است که راه گلوی تو را می بندد و مانع رسیدن آب حیات معرفت به وجودت می گردد. او دیگر بار تذکر می دهد که مال دنیا مال هیچ کس نیست و هرکس مالی را از دیگری برباید، مال دزدی را دزدیده است.