# اقتصاد فرهنگ #
بخش پنجم
بخش پنجم هزینه فرهنگی
" اقتصاد فرهنگ "
مقصود ما از اقتصاد فرهنگ ، نه بررسی رابطه میان اقتصاد و فرهنگ است و نه بررسی جنبه های اقتصادی فرهنگ .
منظور ما از کاربرد این اصطلاح همان کسب درآمد از طریق کارها و فعالیت های متنوع فرهنگی است . موضوعی که تاکنون به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته . امروزه موضوع درآمد زایی از راه پژوهش و تا حدی آموزش در نهاد های دانشگاهی و علمی جایگاه خود را باز نموده اما درآمد زایی از راه کارها و فعالیتهای فرهنگی تاکنون مورد غفلت قرار گرفته است .
متاسفانه بیشتر بخش های فرهنگی در کشور ما همیشه مصرف کننده بوده اند . در این میان ، چشمان مدیران فرهنگی همواره حتی با وجود شرایط مناسب بودجه ای ، به دست بخش های مالی و اداری بوده ، تا کی با هزار پیگیری و خواهش ، اندک اعتباری برای پرداخت هزینه ها یشان اختصاص یابد . این در حالی است که از سالها قبل در بسیاری از کشور های پیشرفته ، موضوع اقتصاد فرهنگ مطرح بوده است .
برنامه ریزان و سیاستگذاران در این گونه کشورها به این نتیجه رسیده اند که تا زمانی که بخش های مهمی نظیر فرهنگ ، آموزش و پژوهش همواره دستشان به سوی دولتها دراز است و بودجه های مورد نیاز آنها از طریق منابع دولتی تأمین می شود ، نمی توان شاهد تحّول ، پویایی و پایداری در عرصه های یاد شده بود . همین نگاه بود که با عث شد بسیاری از دانشگاه ها برای تأمین هزینه های خود ، نه تنها بودجه ای ازدولت نگرفتند ، بلکه از طریق پرداخت مالیات بر درآمد خود ، حتی به دولتها کمک هم کردند . به بیان دیگر هیچ بخشی در این گونه دانشگاه ها مصرف کننده نیست . هر حوزه کاری متناسب با ظرفیت و توانی که دارد ، در جهت در آمد زایی تلاش می کند . از همین رو در بخش های فرهنگی این دانشگاه ها بر پایه نیازهای جامعه ، شاهد تولیدات مناسب و اثر گذار فرهنگی هستیم . بخش عمده ای از این تولیدات در عرصۀ آفرینش های هنری اساتید و دانشجویان است . تولید هایی در عرصه سینما ، تئاتر، موسیقی ، گرافیک ، هنر های تجسمی ، کتابها و آموزشی _ فرهنگی ، و دهها عرصه دیگر از جمله زمینه های تولیدی و درآمد زایی این دانشگاه ها به شمار می آید .
عرصه فناوری های فرهنگی که امروزه از نیازهای اصلی جوامع بشری به شمار می رود ، بخش مهمی از بازار را به خود اختصاص داده است . بی شک این مقوله بیشترین رابطه را با اقتصاد فرهنگ ، آن هم در صحنه دانشگاه ها و مراکز علمی ، بر قرار می کند . از سوی دیگر می توان گفت که بیشترین تأثیرات فرهنگی را این نوع فناوریهای بر جوامع بشری می گذارند .
خلق تصاویر پویا با استفاده از رایانه ( انیمیشن ) ، آفرینش هزاران بازی رایانه ای که امروزه بخش عمده ای از فضاهای ذهنی بچه های ما را در سنین مختلف به خود اختصاص داده ، این پیام را به ما می دهد که متناسب با ظرفیت ها و هنجارهای فرهنگی خود باید نهضتی در عرصه فناوریهای فرهنگی درکشور ما به وقوع بپیوندد . پر واضح است که دانشگاه ها به عنوان مهمترین مراکز علمی ، فرهنگی و فنّاوری نقش عمده ای در این گستره بر عهده دارند . ضمن آنکه بازمینه سازی برای ورود دانشجویان و استادان در این عرصه ها ، در آمد های قابل توجهی را می توان به دست آورد .و از این راه بخش عمده ای از هزینه های فرهنگی را تأمین نمود . تولید نرم افزارهای علمی _ فرهنگی با امکانات ویژه ، دقت بالا ، سرعت فراوان و کاربردهای مختلف ، امروزه می تواند به عنوان منبع مهمی در اقتصاد فرهنگ مورد توجه قرار گیرد . بالا رفتن هزینه های نشر کتاب و مجله و قیمت سرسام آور کتاب ها و نشریات ، عده ای زیادی را امروزه از خرید کتاب و نشریه باز داشته است . عرضه منابع علمی و فرهنگی در قالب نرم افزار با کیفیت بالا و رعایت کامل جنبه های فنی ، می تواند بخش عمده ای از نیاز جامعه به منابع علمی و فرهنگی را تأمین نموده و درآمد های قابل توجهی را نیز برای دانشگاه ها به همراه داشته باشد . بی شک این گونه اقدامات در حفظ محیط زیست کاهش مصرف کاغذ ، به عنوان یک کالای راهبردی که با طبیعت و تخریب آن رابطه تنگاتنگی دارد نیز بسیار مؤثر خواهد بود . این موارد و ده ها نمونه دیگر می توانند در تحقق مقوله اقتصاد فرهنگ نقش ایفا کنند . دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی ما باید در عرصه فناوری های فرهنگی ، پویا نمایی ( انیمیشن ) بازهای رایانه ای ، نرم افزار های علمی – فرهنگی و صد ها تولید فرهنگی دیگر بر پایه ظرفیت های بالایی که درآنها موجود است ، برنامه ریزی کرده و از توان علمی اساتید و دانشجویان در این عرصه ها به نحو شایسته بهره برداری نمایند. باور دارم تا زمانیکه دانشگاه ها و مراکز علمی در صحنه تولیدات و فناوری های فرهنگی حضور فعال نداشته باشند آن اتفاق مود انتظار در حوزۀ فرهنگ رخ نخواهد داد .
بخش عمده ای از وقت وتوان مدیران فرهنگی و مسؤولان فرهنگی دانشگاه ها باید صرف برنامه ریزی و بستر سازی برای تولیدات فرهنگی شود . بر این مبنا می توان انتظار داشت که در سالها ی آینده تغییرات عمده ای در شاخص های ارزیابی فرهنگی دانشگاه ها صورت گرفته ، تا جایی که بیشترین ارزش گذاری ها و امتیازات به تولیدات فرهنگی آنها داده می شود .
من نمی دانم که چرا می گویند
اسب حیوان نجیبی است و کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی خودرو دارد ...
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید .....
( زنده یاد سهراب سپهری)