# هزینه فرهنگی بخش دوم#
نویسنده : دکتر علیرضا صالحی
"هزینه های فرهنگی بخش دوم "
در گفتار قبلی مجموعه دستگاه ها را در ارتباط با مقوله فرهنگ ، به دودسته کلی دستگاه های فرهنگ ساز و فرهنگ پرداز طبقه بندی کردیم ؛ و نیز یادآور شدیم که دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی کشور در ردیف دانشگاه های فرهنگ ساز قرار می گیرند . بر این مبنا دستگاهی که وظیفه فرهنگ سازی دارد باید نگاهش به مقوله فرهنگ ، نگاه محوری و اساسی باشد ، به فرهنگ به عنوان یک مقوله هزینه بر نگاه نکند؛ برای وظیفه فرهنگ سازی خود سیاستگذاری و برنامه ریزی اجرایی مناسب داشته باشد و توانا ترین و خوش فکر ترین افراد و نیرو ها را در این بخش بکار گیرد. در دستگاه های فرهنگ ساز باید ، دیگر بخش ها کار و فعالیت خود را در جهت تولید فرهنگ قلمداد کرده و ارتباط خود را به طور تنگاتنگ با حوزه فرهنگی سامان دهند .
اگر دستگاهی که وظیفه فرهنگ سازی دارد، به فرهنگ به عنوان یک مقوله هزینه بر نگاه کند و فرهنگ را به حاشیه براند ، درحقیقت رسالت و وظیفه اصلی خودرا فراموش کرده و به وظایف فرعی پرداخته است . اما ریشه یابی این مساله که چرا برخی دستگاه ها ی فرهنگ ساز ، به ویژه دانشگاه ها و مراکز علمی و آموزشی ، گاهی به طور جدی از فرهنگ و ضرورت های کار فرهنگی ، فاصله می گیرند و در دیگر امور جاری دانشگاهی گرفتار می شوند ؛ از مسائل مهمی است که باید به صورت دقیق مورد بررسی و دقت قرار گیرد. به نظر می رسد مهمترین عواملی که باعث بروز چنین آسیبی می شود را بتوان در دو موضوع به شرح ذیل خلاصه نمود :
1-مازلو نظریه پرداز معروف غربی در ترسیم هرم نیاز های انسانی که مورد توافق بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران می باشد، اولین اولویت را به نیازهای معیشتی داده است ، نیاز به آب ، نان ، و غذا و... که در ردیف اولین نیازهای انسانی قرار می گیرد . به تعبیر امیرالمومنین علی (ع) " کاد الفقران یکون کفراً " فقر عامل و زمینه ساز بسیاری از مشکلات رفتاری و اعتقادی انسان است . از انسانی که شکمش گرسنه است و از ضعف تاب ایستادن ندارد ، چگونه می توان انتظار عبادت داشت . چگونه می توان از او در مجلسی انتظار داشت که مودبانه بنشیند ، خردمندانه حرف بزند و انسانی بیندیشد. او تمام فکر و ذکرش به سوی تکه نانی است که از جایی به او برسد و ضعف دلش را بنشاند. این که اتفاق افتاد ، بقیه زمینه ها قابل تحقق و مورد انتظار است . متاسفانه وضع بودجه ای و اعتباری برخی دستگاه های فرهنگ ساز ، به ویژه دانشگاه ها به گونه ای است که تنها کفاف رفع حداقل های معیشتی اساتید و کارکنان و دانشجویان را می دهد . حال اگردر چنین شرایطی ، مدیران مجموعه نیاز های اولیه را رها کنند و به بودجه ها و اعتبارات را در هر گونه نیاز ثانویه ای هزینه نمایند ، قطعاً از نظر اصول مدیریت کارشان زیر سوال خواهد رفت و با اعتراضات شدید مواجه خواهند شد . زمانی می توان از منظر هزینه به نیازهای رده دوم و سوم و چهارم در هرم نیاز های انسانی مازلوپرداخت که از سد نیاز های اولیه عبور کرده باشیم . وقتی دانشگاهی برای تامین حق التدریس استادانش ، فراهم کردن غذا و نیاز های خوابگاهی دانشجویان مشکل هزینه ای داشته باشد ، آیا می تواند به امور دیگری بیندیشد؟ آیا اگر این دانشگاه بخشی از اعتباراتش را صرف یک اردوی دانشجویی یا یک همایش ، جشنواره و یا نشست فرهنگی یا هر نوع فعالیت فرهنگی کند ، کار درستی انجام داده ؟ مسلماً جواب منفی است و هر عقل سلیمی حکم خواهد کرد که ابتدا باید نیازهای اولیه تامین شود و بعد به سایر نیازها توجه نشان داده شود .
2-برخی مدیران در دستگاه های فرهنگ ساز، شناخت درستی از فرهنگ و ابعاد گوناگون آن ندارند پشتوانه هر کاردرستی داشتن بینش و نگرش درست است . متاسفانه در نگرش بسیاری ، فرهنگ منحصر شده در چند برنامه خاص فرهنگی مانند برگزاری یک همایش ، جشنواره یا یک مسابقه فرهنگی ، این بزرگترین ظلمی است که در حق فرهنگ روا داشته شده است . وقتی نگرش ها این قدر سطحی باشد، دیگر تفاوتی نمی کند که چند نفررا به اردویی ببری یا نبری ؟ یا مسابقه و همایش و جشنواره ای برگزار کنی یا نکنی ؛ چه فرقی میکند ؟
اگر برخی ارزیابی ها و پیگیری ها و نمونه برگ های عملکردی برای مقامات و دستگاه های بالاتر ، که دستگاه ها ملزم به پر کردن آنها هستند هم نبود خیلی از این برنامه های سطحی نیز در خیلی دستگاه ها انجام نمی شد .
باید قبول کنیم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، زیاد درباره فرهنگ سخن گفته ایم ، در بسیاری از دستگاه ها معاونت ها و مدیریتهای فرهنگی ایجاد کرده ایم ، در عرصه آموزش عالی ، رشته مدیریت فرهنگی و سایررشته های مشابه را در مقاطع مختلف دایرکرده ایم ، ردیف ها یی برای هزینه های فرهنگی در بودجه دستگا ه ها ، کمابیش پیش بینی کرده ایم ، همه جا از فرهنگ حرف می زنیم ، هر مشکلی پیش می آید را به فرهنگ نسبت می دهیم ، ولی در همین جامعه به تعداد انگشتان یک دست ، آثاری ارزنده که به واقع به مقوله فرهنگ و تبین و تحلیل مبانی فرهنگی ، نظریه های فرهنگی و ساختارهای فرهنگی ، گونه شناسی فرهنگی ، مطالعات تطبیقی فرهنگی ، رویکردهای فرهنگی ، ابزارهای فرهنگی ، فعالیتهای فرهنگی ، و صدها موضوع از این دست ، حتی به صورت سطحی پرداخته باشد رادر اختیار نداریم . با این فقر منابع و فقر انگیزه و فقر دانش در عرصه فرهنگ و مطالعات فرهنگی اوضاعی بهتر از این را نباید انتظار داشت .